در ۶۵ سالی که از ابداع اصطلاح «هوش مصنوعی» (Artificial Intelligence) به‌وسیله‌ جان مک‌کارتی می‌گذرد، اکتشافات مهمی در این زمینه صورت گرفته که یکی از شگفت‌انگیزترین آن‌ها، کشف این حقیقت بود که کارهایی که انجام آن‌ها برای انسان آسان است و انتظار می‌رود برای کامپیوتر هم آسان باشد، اتفاقا برعکس برای کامپیوتر بی‌نهایت دشوار است.

انسان بالغ ​​می‌تواند به‌راحتی متوجه دستگیره در شود، دستش را دراز کند و آن را بگیرد، بچرخاند و در را باز کند؛ اما اگر بخواهیم انجام همین کار ساده را حتی به پیچیده‌ترین ربات ساخته‌شده و مجهز به پیشرفته‌ترین الگوریتم‌های یادگیری عمیق بسپاریم، خواهیم دید که از‌پسِ انجام آن برنخواهد آمد. آن طرف قضیه و به همین اندازه شگفت‌آور، می‌بینیم ماشین‌ها در انجام کارهایی که برای انسان دشوار است، از انتظارات دانشمندان نیز فراتر رفته‌اند.

پس از حدود ۱۵۰۰ سال که از توسعه بازی شطرنج می‌گذرد، ماشینی به نام آلفازیرو (AlphaZero) ساخت شرکت بریتانیایی هوش مصنوعی دیپ‌مایند (DeepMind) توانست در مدت چند سال به مرحله‌ای برسد که بتواند تمام استادان بزرگ شطرنج را شکست دهد؛ حتی در قدیمی‌ترین بازی تخته‌ای تاریخ بشری، یعنی «گو» (Go).

کارهایی که برای ما آسان است، برای هوش مصنوعی سخت است و برعکس
به‌باور بسیاری، تا زمانی که بشر نتواند شکاف بین «آسان» و «سخت» را پر کند، نمی‌توان به «هوش عمومی مصنوعی» (AGI) که هم‌سطح هوش انسانی است، دست یافت. برخی نیز معتقدند که این شکاف هرگز بسته نخواهد شد و همیشه کارهایی وجود خواهد که انجام آن‌ها برای انسان آسان، ولی برای ماشین دشوار است و برعکس.

به‌گفته ملانی میچل، دانشمند هوش مصنوعی، هوش مصنوعی دشوارتر از آن چیزی است که فکر می‌کنیم؛ زیرا تا حد زیادی از پیچیدگی فرایندهای فکری خود آگاه نیستیم. بااین‌حال، اگر خود تعریف هوش سطح انسانی در حال تغییر باشد، چه؟ اگر قرار باشد هوش مصنوعی به‌جای سنجیده‌شدن با کیفیت فکر و عمل انسان در دنیای واقعی با رفتار بسیار قابل پیش‌بینی او هنگام خیره‌شدن به صفحه‌نمایش گوشی هوشمندش در تمام روز ارزیابی شود، چه؟ آیا هنوزهم می‌توان گفت ماشین‌ها نمی‌توانند جایگزین انسان‌ها شوند؟

ما انسان‌ها حالا بیشتر وقتمان را به انجام کارهایی می‌گذرانیم که هوش مصنوعی خیلی بهتر از ما آن‌ها را انجام می‌دهد. منظورم کارهایی است که در شبکه‌های اجتماعی انجام ‌می‌دهیم: پست‌گذاشتن، لایک‌کردن، توییت‌کردن و… . ما هر روز ساعت‌ها مشغول تایپ پیام‌های ۲۴۰ کاراکتری در توییتر هستیم و بی‌وقفه روی دکمه لایک تصاویری کلیک می‌کنیم که در اینستاگرام می‌بینیم.

پشت فرمان و هنگام عبور از خیابان هم دست از اسکرول برنمی‌داریم و برای تهیه فهرستی از اجناسی که می‌خواهیم از فروشگاه‌های آنلاین بخریم؛ اما واقعا به آن‌ها نیازی نداریم، ساعت‌ها وقت می‌گذاریم. چه ساعت‌های بی‌شماری را برای به‌دست‌آوردن بیشترین امتیاز صرف تکرار یک مرحله بازی یا پای تماشای فیلم و سریال کرده‌ایم.

تمام این اسکرول‌ها و کلیک‌کردن‌ها هم مدیون نرم‌افزاری‌هایی است که زیرلایه این پلتفرم‌ها را تشکیل می‌دهند. برای مثال، برنامه آپاچی پینوت (Apache Pinot)‌ که پرسمان جست‌وجوی وب کاربران را سریع‌تر به دیتابیس منتقل می‌کند، مسئول اجرای قابلیتی در لینکدین است که به کاربر می‌گوید چه افرادی از پروفایل او بازدید کرده‌اند. به گفته کیشور گوپالاکریشنا، یکی از توسعه‌دهندگان پینوت، این نرم‌‌افزار به‌گونه‌ای طراحی شده تا به هر کاربری که در روز ده‌ها بار بازدیدکنندگان پروفایل لینکدینش را چک می‌کند، در کسری از ثانیه پاسخ دهد.

پینوت و میان‌افزارهای مرتبط دیگر مانند برنامه متن‌باز استریم داده کافکا برای این ساخته شده‌اند تا عادت همیشگی ما به کلیک‌کردن، لایک‌کردن، تایپ‌کردن، توییت‌کردن، پین‌کردن، اسکرول‌کردن و… را ممکن سازند. عادت‌ها هم زمانی که برای انجام کار تکراری پاداش می‌گیرند، به اعتیاد تبدیل می‌شوند و این پاداش را پلتفرم‌های وب با ایجاد فرصت‌های بیشتر برای کلیک‌‌کردن‌های مکرر به ما ‌می‌دهند.

وجود برنامه‌های پینوت و کافکا بدین‌معنی است که فعالیت آنلاین ما انسان‌ها فرایند بی‌پایانی از فشار‌دادن دکمه‌ها است؛ دقیقا مثل موش آزمایشگاهی درون قفس که برای خوردن غذا مرتب باید اهرمی را فشار دهد. انسان‌ها هم در فشردن اهرم کاملا متبحر شده‌اند؛ اما خبر بد اینکه تمام این کارها را هوش مصنوعی آسان‌تر و شاید حتی بهتر از ما انجام می‌دهد.

موش آزمایشگاهی

درست است که حتی پیشرفته‌ترین برنامه‌های هوش مصنوعی همچون GPT-3 که برای پردازش زبان طبیعی طراحی شده‌اند نمی‌توانند از یک بحث فلسفی طولانی با انسان سربلند بیرون آیند، اما برای تولید لحظه‌ای پست‌های کوتاه مثل توییت بسیار کارآمد هستند. پست‌کردن تصاویر در اینستاگرام هم برای هوش مصنوعی احتمالا به همین سادگی است.

انسان‌ها می‌توانند مناسب‌ترین میم‌ها و گیف‌ها را در واکنش به موضوعات مختلف در شبکه‌های اجتماعی به‌اشتراک بگذارند؛ اما هوش مصنوعی با اتکا به جست‌وجوی بروت فورس می‌تواند حتی بهتر از انسان‌ها عمل کند. مطمئنا بررسی اینکه چه کسی پروفایل لینکدین ما را مشاهده کرده است، می‌تواند با اتوماسیون و سپردن آن به هوش مصنوعی از روشی که ما انسان‌ها به‌کار می‌بریم، بسیار مؤثرتر و کارآمدتر باشد.

درست است که انسان‌ها به‌جز لایک‌کردن و توییت‌کردن هنوز کارهای زیاد دیگری نیز انجام می‌دهند (مثل باشگاه رفتن و تربیت فرزند)؛ اما حتی وقت استراحت در باشگاه هم سراغ گوشی‌های خود می‌روند و فرزندانشان هم از گوشی و تبلت جدا نمی‌شوند. حالا در مسیر تکامل و مدرنیته و پیشرفت تکنولوژی، به‌جای عجیبی رسیده‌ایم که فعالیت‌های طبیعی انسانی به فرایندهایی تبدیل شده‌اند که در یک صفحه‌نمایش خلاصه می‌شوند. این روزها بسیاری از کارهایی که انجام می‌دهیم، به‌نوعی به کامپیوتر مربوط می‌شود؛ همان جایی که توانایی‌هایی ما از بهترین نرم‌افزارهای کامپیوتری عقب می‌مانند.

از نظر جنسن هوآنگ، هم‌بنیان‌گذار و مدیرعامل انویدیا که بر بازار تراشه‌های مخصوص پردازش هوش مصنوعی چیره است، انسان‌ها بیش از حد کُند هستند: «جمعیت ما انسان‌ها فقط چندمیلیارد است و نُه ماه طول می‌کشد هر فرزند را به‌دنیا آوریم و چندین سال هم طول می‌کشد آن‌ها را بزرگ کنیم و بعد وقتی بالاخره به مرحله‌ای از هوش نسبی می‌رسند، کارشان می‌شود با انگشت ضربه‌زدن به صفحه گوشی‌. هر بار هم که این کار را می‌کنند، در فضای ابری ترافیک ایجاد می‌شود.»

همه این فرایندها به‌طرز نامطلوبی کُند است. راه‌حل هوآنگ برای این مشکل هم بسیار واضح است:‌ «در آینده قرار نیست برای ساخت هر موجود هوشمند نُه ماه یا برای پرورش آن سال‌ها وقت بگذاریم. تولید یک دستگاه خودرو بی‌ام‌و فقط یک ساعت طول خواهد کشید. فقط چند ثانیه طول می‌کشد تا هوش مصنوعی را دانلود کرد و تقریبا بلافاصله در اینترنت قرار داد. در آینده، تریلیون‌ها نمونه از این چیزها وجود خواهد داشت.»

این آینده‌ای که هوآنگ درباره‌اش حرف می‌زند، متعلق به دنیای بعد از انسان خردمند است و الگویی که به آن اشاره می‌کند، فرایند خودکارسازی است. هر ماشین خودکار عاری از ضعف‌های انسانی به‌خوبی از‌پسِ وظایف تعریف‌شده برای آن برمی‌آید. درست است که هوش مصنوعی هنوز توان رانندگی ندارد؛ اما همین حالا می‌تواند بی‌وقفه به کلیک‌کردن و لایک‌کردن مشغول باشد. حالا که بخش عمده‌ای از جامعه انسانی با تاکیدی که بر بهینه‌سازی در مجموعه‌ای از قوانین دیجیتالی محدود می‌کند، بسیار شبیه بازی ویدئویی و رسیدن به بیشترین امتیاز شده است، چه کسی بهتر از هوش مصنوعی می‌داند چگونه در بازی علیه هوش ماشینی دیگر پیروز شود؟

همان برنامه‌ای که در سال ۲۰۱۹ انسان‌ها را در شطرنج و «گو» شکست داد، به توسعه برنامه جدیدی به نام MuZero انجامید که می‌تواند در بازی‌های آتاری مانند پک‌من نتایج خوبی به‌دست آورد. شکی نیست گذر از پک‌من بازی‌کردن به پست‌کردن میم برای هوش مصنوعی مسیر بسیار کوتاهی خواهد بود. شکاف بین کارهای سخت و آسان برای انسان‌ها و کامپیوترها هنوز پابرجا است و شاید هوش مصنوعی هرگز نتواند آن را از بین ببرد؛ اما فکر انسانی هر روز برای مسیریابی در دنیای دیجیتال ناکارآمدتر می‌شود.

سال‌ها قبل از آنکه بشر بتواند به «هوش عمومی مصنوعی» دست یابد، دنیای انسان‌ها احتمالا به جایی رسیده که اکثر فعالیت‌ها به دست ماشین‌ها بهتر انجام می‌شود. آن روز وجود ما انسان‌ها بی‌معنی ‌و زائد می‌شود. پس آیا باید کنار برویم تا ماشین‌ها جایمان را بگیرند؟

آیا زمان آن رسیده کنار برویم تا ماشین‌ها جایمان را بگیرند؟
بدون شک تصور چنین روزی برای خیلی از ما ترسناک است و این ترس را می‌توان به‌وضوح در کتاب‌ها و فیلم‌ها و بازی‌هایی دید که انسان‌ها را دربرابر ماشین‌ها قرار می‌دهند. به‌عنوان نمونه، سریال Black Mirror پر از اپیزودهایی است که در آن تکنولوژی و هوش مصنوعی در قالب شخصیت منفی داستان ظاهر می‌شود. یکی از اپیزودهای Love Death + Robots هم دنیایی را به تصویر می‌کشد که تحت کنترل جاروبرقی‌های رباتیک درآمده است؛ اما می‌توان جور دیگری نیز به این ماجرا نگاه کرد.


از دیدگاه دو اخترفیزیک‌دان سرشناس، مارتین ریس و ماریو لیویو، هر تمدن بیولوژیک ساخته‌شده از گوشت و استخوان در اوج پیشرفت تکنولوژی ناگزیر به ورود به تمدن ماشینی می‌شود. پیشرفت تکنولوژی بشر از ابزارهای سنگی تا کامپیوتر کوانتومی و هوش مصنوعی مسیری طولانی را طی و جهش چشمگیری کرده است؛ اما تاریخ این تمدن، تنها به چندهزار سال خلاصه می‌شود.

اگر بخواهیم جایگاه تکنولوژی را در چند قرن دیگر تصور کنیم، چه می‌بینیم؟ سرانجام روزی خواهد رسید که هوش ماشینی بر انسان غلبه کند و جایگزین ما شود یا انسان به‌حدی از پیشرفت در تکنولوژی برسد تا بتواند از قالب جسم ارگانیک و میرای خود بیرون بیاید و وارد پوسته‌ای فلزی و رباتیک شود.

به عبارت دیگر، در آینده بسیار دور ماشین‌ها دشمن ما نیستند؛ بلکه خود ما هستند که حالا به‌نوعی حیات جاودان دست پیدا کرده‌اند. امروز که سرهایمان را به‌سمت صفحه گوشی خم کرده‌ایم و بی‌وقفه با انگشت خود به آن ضربه می‌زنیم تا عکسی را لایک یا پیامی را به دوستمان فوروارد کنیم و حالا که صحبت از متاورس بیش از هر وقت دیگری داغ شده است، شاید گام‌های اولی باشیم به‌سمت تکامل ماشینی.

2,247 دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *