پیش از اینکه بدانیم ضرورت تعیین برنامه ریزی و مدیریت استراتژیک در سازمان ها چیست می بایست تعریف مدیریت استراتژیک را به خوبی ارزیابی کنیم. در واقع در دنیای کسب و کارهای رقابتی مدیریت استراتژیک یکی از موارد بسیار مهم محسوب می شود.
مدیریت استراتژیک در یک نگاه
به زبانی ساده وقتی صحبت از مدیریت استراتژیک است یعنی نیاز به تجزیه و تحلیل در خصوص مسائل مهم سازمان ها است.
این رویکرد سبب می شود که منابع در محیط های خارج از سازمان مورد کنترل قرار بگیرد.
در طول مدیریت استراتژیک قرار است ماموریت مشخص شود، چشم انداز و دارایی سازمان ارزیابی شود.
توسعه برنامه و سیاست های سازمان ارزیابی شود و به طور کلی فعالیت هایی که در این زمینه کمک کننده است بررسی شود.
تعریف :
یک سری تصمیم ها و راهکارها که به ما و سازمان کمک می کند تا برای رسیدن به موفقیت و دستیابی به اهداف خود حرکت نماید.
مدیریت استراتژیک به ما می گوید کجا هستیم و قرار است به کجا برسیم! در واقع تجزبه تحلیل درست کمک می کند تا عملکرد بلندمدت یک شرکت تعیین شود.
آنچه در پروسه اهمیت زیادی دارد این که می بایست رصد محیطی صورت بگیرد، اهداف بلند مدت تدوین شود و همینطور پیاده سازی و ارزیابی صورت بگیرد و استراتژی کنترل شود. فرصت ها و تهدیدهای خارجی مورد بررسی قرار می گیرد و قوت و ضعف شرکت ها مشخص می شود. به طور کلی مدیریت استراتژیک سبب می شود تا سیاست های کسب و کار به شکل روتین بررسی شود و سطح استانداردی مدنظر قرار بگیرد.
مزایای مدیریت استراتژیک
به تعریفی که از مدیریت استراتژیک داریم بررسی به این صورت است که مزایای مدیریت استراتژیک چیست و قرار است بر چه اساسی در پیش گرفته شود؟
موضوع از این قرار است که مدیریت استراتژیک این امکان را فراهم می سازد تا:
1- شیوه ای خلاق و نوآور از سوی سازمان مورد ارزیابی قرار بگیرد.
2- سبب شکل دهی به آینده می شود و عملکرد انفعالی پیدا نمی کند.
3- سازمان می تواند پروسه ابتکار عمل را در پیش بگیرد.
4- به سازمان کمک می کند، منظم ترین، معقول ترین و منطقی ترین روش را انتخاب کند و تدوین بهتری داشته باشد.
5- اولویت ها بهتر مشخص می شود.
6- بین برنامه های عملیاتی سازمان نقش هماهنگ کننده ایفا م کند.
7- جهت مسیر فعالیت ها و عملیات سازمان مشخص می شود.
لزوم استفاده از مدیریت استراتژیک
شما استفاده از مدیریت استراتژیک در تصمیم گیری مدیران ضرورت دارد؟
دنیای امروز دنیای پر از تغییر است! همه چیز با شتاب پیش می رود و تصمیمات سازمانی پیچیدگی بیشتری به نسبت گذشته دارند.
در چنین دنیایی نیاز به برنامه ای جامع است که بتواند در مواجعه با مسائل بهترین تصمیمی را در زمانی درست و به موقع بگیرد.
تکیه بر ذهنیتی پویا و آینده نگر و جامع نگر در نظر گرفته شود .
به طور کلی می توان اینطور بررسی کرد که پایه های مدیریت استراتژیک در واقع سطح درکی است که قرار است در بعد تجاری بررسی شود.
برای هر سازمان و شرکت مدیریت استراتژیک به هر اندازه ای که وجود دارد سودمند است!
در واقع مدیریت استراتژیک فضایی برای رشد ایجاد می کند و فرصت ها و نقاط قوت را شناسایی می کند و یک روند مستمر را در پیش می گیرد.
فرهنگ سازمانی در مدیریت استراتژیک یعنی چه؟
یکی از عباراتی که در خصوص مدیریت استراتژیک بارها بیان می شود فرهنگ سازمانی است.
فرهنگ سازمانی مولفه ای مهم است که می تواند موفقیت یا عدم موفقیت برای یک تجارت را مشخص کند.
یک عامل اصلی در بررسی اهداف و وظایف است و منابع را به شکل صحیحی سازماندهی می کند.
مدیران فرهنگ سازمانی را مدنظر قرار می دهند.
در این راستا کارمند احساس می کند که توانسته نتیجه زحمت و تلاش خود را در سیستم ببیند.
از سوی دیگر تلاش بیشتری برای پیشبرد استراتژی و اهداف سازمان می کند.
این سطح از تطابق بین اهداف استراتژیک و فرهنگ سازمانی سبب می شود تا نتیجه مطلوب فراهم شود.
مدیریت استراتژیک را با برنامه ریزی استراتژیک اشتباه نگیرید!
موضوع از این قرار است که از نظر معنی می توان گفت که مدیریت استراتژیک و برنامه ریزی استراتژیک هر دو یک معنی را دارند.
اما اگر دقیق تر بررسی کنیم مشخص می شود که مدیریت استراتژیک در واقع یک فرایند مدیریتی محسوب می شود .
سبب می شود اهداف برنامه ریزی شده به شکل راحت تری در دسترس قرار بگیرد اما برنامه ریزی استراتژیک یک پله قبل تر از مدیریت استراتژیک قرار دارد!
اهداف مدیریت استراتژیک (SMART)
وقتی قرار است اهداف مدیریت استراتژیک مشخص شود نیاز است که 5 پارامتر مهم ارزیابی شود:
مشخص بودن
هدف نباید مبهم و کلی باشد و در واقع تمرکز هدف بر روی یک موضوع خاص خود سهم مهمی در رسیدن به هدف دارد.
این سطح از تمرکز باید به صورتی باشد که در واقع فرد بداند که قرار است در نهایت به چه چیزی دست یابد.
فرض کنید شما به عنوان رئیس یک شرکت نمی توانید به کارمند بگویید من از شما می خواهم پیشرفت کنید! شما باید روش پیشرفت را به کارمند بگویید.
قابل سنجش بودن
وقتی قرار است در خصوص میزان تحقق هدف صحبت شود باید قابلیت اندازه گیری آن بررسی شود. در واقع این بخش قرار است میزان پیشرفت را اندازه گیری کند تا بررسی صورت بگیرد که آیا به هدف نزدیک است یا نه.
قابل دستیابی بودن
در این بخش بررسی صورت می گیرد که آیا هدف شما چیزی است که وقت و پول و منابع مورد نیاز آن قابل دستیابی باشد یا خیر! اینکه هدف رویایی انتخاب شود و منابع و شرایط برای آن وجود نداشته باشد اصلاً چیز خوبی نیست. به طور کلی فعالیت ها و عملکرد و باید به صورتی باشد که در نهایت یک نتیجه قابل استفاده ارزیابی شود و چیزی با آن خلق شود و یا در صورت نیاز بهبود و تغییر یابد.
مرتبط بودن
یکی دیگر از بخش های مهمی که باید ارزیابی شود مرتبط بودن است! باید هدفی انتخاب شود که با شما یا گروهتان مرتبط باشد. اگر قرار است فرد معروف و مشهوری در دنیا شوید آیا چنین امتیازی دارید؟ اگر قرار است یک کار بزرگ در شرکت شما صورت بگیرد آیا تیم و اعتبار کافی برای انجام آن دارید و تخصص شما با سطح هدف شما سازگار و مرتبط است؟
محدودیت زمانی
همه عمر خود فرصت نداریم در مسیر اهداف ! بنابراین باید بررسی کنیم که منابع و امکانات بی نهایت نیستند و هر هدفی دارای زمان و سطح امکانات محدودی است. به طور کلی احتمال و میزان تحقق هر هدف به واسطه بررسی محدودیت ها ارزیابی می شود. از سوی دیگر نیاز است که محدودیت ها شناخته شود و روش ها و ابزارهایی کنترل نیز برقرار باشد و انحراف های برنامه شناسایی و اصلاح شود.
فرایند مدیریت استراتژیک
یک توضیح مختصر در ابتدای این بخش می دهیم تا تعریف درستی از دنیای مدیریت استراتژیک در ذهن شما وجود داشته باشد.
دقت کنید که برنامه ریزی استراتژیک در واقع به معنی فرآیندی گسسته و جدا و همینطور مستقل از تجارت سازمان است.
اما وقتی صحبت از مدیریت استراتژیک است یعنی قرار است برنامه ریزی و تدوین و اجرا و ارزیابی به هم وصل شوند!
در خصوص پروسه مدیریت استراتژیک می توان 4 مرحله اصلی را مدنظر قرار داد:
1- تجزیه و تحلیل و بررسی محیطی:
این بخش به معنی جمع آوری و بررسی دقیق و درست اطلاعات است تا دسترسی به اهداف استراتژیک را بهبود دهد.
در واقع این فرایند شامل یک سری عوامل داخلی و خارجی تاثیرگذار برای یک سازمان است و پس از اینکه تجزیه و تحلیل محیطی صورت گرفت.
مدیریت می بایست به صورت مداوم آن را مورد ارزیابی قرار دارد و تلاش جهت بهبودی آن صورت بگیرد.
2- تعیین و تدوین استراتژی:
لیستی تهیه شود و از مدل های مختلفی استفاده شود در بحث های مدیریتی استفاده شود.
به این ترتیب می تواند استراتژی برتر را انتخاب کرد. دقت شود که در این بخش مدیران میانی و رده پایین سازمان هم باید مشارکت داشته باشند و ایجاد انگیزش در فرد نمایند.
3- پیاده سازی و اجرا:
در این بخش قرار است بهترین استراتژی انتخاب شده از گام قبل، اجرا شود!
بسیار مهم است که طراحی ساختار سازمان دقیق باشد و منابع به دقت توزیع شده باشند.
از سوی دیگر فرآیند تصمیم گیری توسعه می یابد و فرهنگ سازمانی متناسب با استراتژی های جدید ترکیب می شود.
4- کنترل و ارزیابی استراتژی:
این گام در مدیریت استراتژیک بسیار مهم است. در واقع نیاز است که یک سری فعالیت های کلیدی مدنظر قرار بگیرد. مثلاً عوامل داخلی و خارحی بررسی شوند، ریشه های استراتژی فعلی بررسی شوند، عملکرد مورد نظر اندازه گیری شود و یک سری اقدامات اصلاحی دنبال شود.
برنامه ریزی استراتژیک
فرض کنید پروسه حسابداری ابری مطرح است. در چنین شرایطی نیاز به فرایندی است که بتوانید انتخاب جدید خود را در آن قالب قرار دهید.
برنامه ریزی به فرایندی گفته می شود که اغلب شرکت های موفق در دنیا از آن استفاده می کنند بنابراین مدل های مربوط به خود را دارد.
این نوع برنامه ریزی سبب می شود تا سازمان ها و شرکت های بزرگ به طور دقیق مورد هدف قرار بگیرد. و همه چیز به صورت درست تدوین شود.
آن بیشتر برای شرکت های کوچک معنا یافته است شرکت هایی است .
در فعالیت های بزرگ اقتصادی ورود کرده اند و به طور کلی در دنیای رقابتی به موفقیت رسیده اند.
برنامه ریزی های موجود هر یک مدل مخصوص به خود دارند که بر اساس شرایط شرکت و بزرگ و کوچک بودن هدف مشخص می شود.
مدل های مفهومی به طور کلی برای سازمان های کوچک در نظر گرفته می شود سبب می شود دسترسی به اهداف و کامیابی بیشتر و دقیق تر صورت بگیرد.
فرایند تدوین برنامه ریزی استراتژیک
1- اهداف آتی سازمان تعیین می شود.
2- اهداف شناسایی می شود و شناخت درستی از آن صورت می گیرد.
3- تجزیه و تحلیل در خصوص شرایط محیطی سازمان بسیار ارزیابی می شود.
4- تجزیه و تحلیل منابع و امکانات سازمان نیز ارزیابی می شود.
5- شناسایی وضعیت موجود بسیار مهم است تا نقاط ضعف و قوت سازمان مشخص شود.
مدیریت استراتژیک بخشی از خدمات فینتو
وقتی قرار است الگویی وارد دنیای برنامه ریزی و کسب و کار شود، نیاز به نرم افزارهای خاصی است مثلاً نرم افزارهایی که بتواند وضعیت حقوق و دستمزد شرکت را مشخص کند به این ترتیب تجزیه و تحلیل مالی دقیق تر صورت می گیرد. نرم افزار حقوق و دستمزد فینتو سبب می شود پروسه مدیریت استراتژیک بهتر از قبل پیش برود و بتوان انتظار نتیجه بهتری از فضای اقتصادی داشت.
You have observed very interesting points! ps nice web site.Money from blog
Muchas gracias. ?Como puedo iniciar sesion?