ابتدا بحث فرق مدیر و رهبر را از دیدگاه وارن بنیس می‌خوانیم.

سپس در این‌باره صحبت می‌کنیم که در دنیای امروز، این نوع موضوعاتی که درباره‌ی تفاوت رهبر و مدیر مطرح شده‌اند تا چه حد قابل اتکا هستند؟

در پایان با اشاره‌ای به یکی از صحبت‌های ست گادین، جایگاه موضوع رهبری سازمانی را در مبحث کاریزما توضیح خواهیم داد.

تفاوت های مدیر و رهبر از دیدگاه وارن بنیس
وارن بنیس تفاوت رهبری و مدیریت سازمان را در کتاب On Becoming a Leader (درباره رهبر شدن) مطرح می‌کند.

این کتاب ذرباره‌ی ویژگی های رهبری در مدیریت نوشته شده و پیتر دراکر آن را مهم‌ترین کتاب وارن بنیس می‌داند:

وارن بنیس تفاوت مدیریت و رهبری را در کتاب درباره رهبر شدن مطرح کرده است

بنیس به این نکته اشاره می‌کند که بخش قابل‌توجهی از آن‌چه به عنوان وظایف مدیریت مطرح شده و نیز در قالب آموزش مدیریت به نسل جدید مدیران منتقل می‌شود، آن‌ها را به یک سرپرست با ذهن مکانیکی تبدیل کرده و این سبک مدیریت، نمی‌تواند رشد کسب و کارها را در دوران جدید به همراه داشته باشد.

منظور وارن بنیس از دوران جدید، بیش از هر چیز، دورانی است که تحولات در آن بسیار سریع هستند.

بنیس به کتاب بالندگی در آشوب (Thriving in Chaos) اثر تام پیترز اشاره می‌کند و خود نیز چند پدیده‌ را به عنوان ویژگی‌های دوران جدید به موارد مد نظر تام پیترز می‌افزاید:

اینترنت و وب
ماهواره
خانواده‌های غیرسنتی، خانواده‌های تک‌نفره، خانواده‌هایی که تنها یکی از والدین در‌ آن حضور دارند
افزایش هزینه‌های زندگی
چالش‌های سلامت و مدیریت سلامت
تجارت الکترونیک
او در ادامه چنین توضیح می‌دهد:

سازمان‌ها، یک موجود اجتماعی هستند و از انسان‌ها ساخته شده‌اند.

وقتی شرایط جامعه و زندگی اجتماعی انسان‌ها دچار تحولات گسترده و عمیق می‌شود، نمی‌توانیم این تغییرات را نادیده بگیریم.

بنیس از این‌جا نتیجه می‌گیرد که سبک سنتی مدیریت (که در دوران انقلاب صنعتی شکل گرفته بود و انسان‌ها را بیشتر شبیه یک ربات مکانیکی قابل برنامه ریزی می‌دید) در بسیاری از کسب و کارها و سازمان‌ها نمی‌تواند موثر باشد و مدیران باید تحولات انسانی و مولفه‌های انسانی‌ را در مدیریت خود در نظر بگیرند.

او مدیری که جنبه‌های انسانی و تحولات محیطی را می‌بیند، یک رهبر برای سازمان می‌داند.

بنیس ویژگی‌های زیر را در تفاوت مدیر و رهبر فهرست می‌کند:

مدیر [وضعیت موجود را] اداره می‌کند؛ رهبر نوآوری می‌کند.
مدیر یک نسخه‌ی کپی است؛ رهبر، اصیل است.
مدیر [وضعیت موجود را] حفظ می‌کند؛ رهبر وضعیت موجود را توسعه می‌دهد.
مدیر بر سیستم‌ها و ساختارها متمرکز می‌شود؛ رهبر روی انسان‌ها متمرکز می‌شود.
تکیه‌ی مدیر بر کنترل است؛ تکیه‌ی رهبر بر اعتماد است.
از نظر افق زمانی، مدیر افق دید کوتاه‌مدت دارد؛ رهبر نگاه بلندمدت دارد.
مدیر می‌پرسد چگونه و کِی؟ اما رهبر می‌گوید چه کاری و چرا؟
مدیر سود و زیان [و معیارهای در دسترس] را می‌بیند؛ رهبر افق‌های دور را می‌بیند.
مدیر تقلید می‌کند؛ رهبر آغاز می‌کند.
مدیر وضعیت موجود را می‌پذیرد؛ رهبر آن را به چالش می‌کشد.
مدیر، یک سرباز به معنای کلاسیک آن است؛ رهبر،‌ فردیت خود را دارد.
مدیر، کارهایش را درست انجام می‌دهد؛ رهبر کارِ درست را انجام می‌دهد.
اگر چه وارن بنیس به چنین تعبیری اشاره نکرده است، اما توضیح زیر با نگاهی که او در کتابش توضیح می‌دهد هم‌سو‌ است:

در معرفی وارن بنیس توضیح دادیم که یکی از مباحث بسیار کلاسیک رهبری سازمانی توسط او مطرح شده و آن، تفاوت مدیریت و رهبری است.

این بحث آن‌قدر از کتابی به کتاب دیگر و از مقاله‌ای به مقاله‌ی دیگر نقل شده که در بسیاری از منابع، موضوع تفاوت مدیریت و رهبری را بدون اشاره به نام او می‌بینیم و می‌خوانیم.

در این درس ابتدا بحث فرق مدیر و رهبر را از دیدگاه وارن بنیس می‌خوانیم.

سپس در این‌باره صحبت می‌کنیم که در دنیای امروز، این نوع موضوعاتی که درباره‌ی تفاوت رهبر و مدیر مطرح شده‌اند تا چه حد قابل اتکا هستند؟

در پایان با اشاره‌ای به یکی از صحبت‌های ست گادین، جایگاه موضوع رهبری سازمانی را در مبحث کاریزما توضیح خواهیم داد.

تفاوت های مدیر و رهبر از دیدگاه وارن بنیس
وارن بنیس تفاوت رهبری و مدیریت سازمان را در کتاب On Becoming a Leader (درباره رهبر شدن) مطرح می‌کند.

این کتاب ذرباره‌ی ویژگی های رهبری در مدیریت نوشته شده و پیتر دراکر آن را مهم‌ترین کتاب وارن بنیس می‌داند:

وارن بنیس تفاوت مدیریت و رهبری را در کتاب درباره رهبر شدن مطرح کرده است

بنیس به این نکته اشاره می‌کند که بخش قابل‌توجهی از آن‌چه به عنوان وظایف مدیریت مطرح شده و نیز در قالب آموزش مدیریت به نسل جدید مدیران منتقل می‌شود، آن‌ها را به یک سرپرست با ذهن مکانیکی تبدیل کرده و این سبک مدیریت، نمی‌تواند رشد کسب و کارها را در دوران جدید به همراه داشته باشد.

منظور وارن بنیس از دوران جدید، بیش از هر چیز، دورانی است که تحولات در آن بسیار سریع هستند.

بنیس به کتاب بالندگی در آشوب (Thriving in Chaos) اثر تام پیترز اشاره می‌کند و خود نیز چند پدیده‌ را به عنوان ویژگی‌های دوران جدید به موارد مد نظر تام پیترز می‌افزاید:

اینترنت و وب
ماهواره
خانواده‌های غیرسنتی، خانواده‌های تک‌نفره، خانواده‌هایی که تنها یکی از والدین در‌ آن حضور دارند
افزایش هزینه‌های زندگی
چالش‌های سلامت و مدیریت سلامت
تجارت الکترونیک
او در ادامه چنین توضیح می‌دهد:

سازمان‌ها، یک موجود اجتماعی هستند و از انسان‌ها ساخته شده‌اند.

وقتی شرایط جامعه و زندگی اجتماعی انسان‌ها دچار تحولات گسترده و عمیق می‌شود، نمی‌توانیم این تغییرات را نادیده بگیریم.

بنیس از این‌جا نتیجه می‌گیرد که سبک سنتی مدیریت (که در دوران انقلاب صنعتی شکل گرفته بود و انسان‌ها را بیشتر شبیه یک ربات مکانیکی قابل برنامه ریزی می‌دید) در بسیاری از کسب و کارها و سازمان‌ها نمی‌تواند موثر باشد و مدیران باید تحولات انسانی و مولفه‌های انسانی‌ را در مدیریت خود در نظر بگیرند.

او مدیری که جنبه‌های انسانی و تحولات محیطی را می‌بیند، یک رهبر برای سازمان می‌داند.

بنیس ویژگی‌های زیر را در تفاوت مدیر و رهبر فهرست می‌کند:

مدیر [وضعیت موجود را] اداره می‌کند؛ رهبر نوآوری می‌کند.
مدیر یک نسخه‌ی کپی است؛ رهبر، اصیل است.
مدیر [وضعیت موجود را] حفظ می‌کند؛ رهبر وضعیت موجود را توسعه می‌دهد.
مدیر بر سیستم‌ها و ساختارها متمرکز می‌شود؛ رهبر روی انسان‌ها متمرکز می‌شود.
تکیه‌ی مدیر بر کنترل است؛ تکیه‌ی رهبر بر اعتماد است.
از نظر افق زمانی، مدیر افق دید کوتاه‌مدت دارد؛ رهبر نگاه بلندمدت دارد.
مدیر می‌پرسد چگونه و کِی؟ اما رهبر می‌گوید چه کاری و چرا؟
مدیر سود و زیان [و معیارهای در دسترس] را می‌بیند؛ رهبر افق‌های دور را می‌بیند.
مدیر تقلید می‌کند؛ رهبر آغاز می‌کند.
مدیر وضعیت موجود را می‌پذیرد؛ رهبر آن را به چالش می‌کشد.
مدیر، یک سرباز به معنای کلاسیک آن است؛ رهبر،‌ فردیت خود را دارد.
مدیر، کارهایش را درست انجام می‌دهد؛ رهبر کارِ درست را انجام می‌دهد.
اگر چه وارن بنیس به چنین تعبیری اشاره نکرده است، اما توضیح زیر با نگاهی که او در کتابش توضیح می‌دهد هم‌سو‌ است:

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *